هنرهای تجسمی پس از انقلاب اسلامی در مقایسه با وضعیت این عرصه پیش از انقلاب شاهد چه تغییرات و تحولاتی بوده است؟
پس از پیروزی انقلاب ما در حوزه کارتون و کاریکاتور رشد بسیار خوبی را شاهد بودهایم و درستش این است که بگوییم قبل از انقلاب اصلاً فعالیتی وجود نداشت. اولین نشریه تخصصی کاریکاتور را پس از انقلاب داشتیم که نه تنها در ایران بلکه حتی در سطح منطقه هم اتفاق بیسابقهای بود. تنها نشریه تخصصی کاریکاتور و کارتون که با زبان بینالمللی چاپ میشد، آن زمان فقط یک نشریه امریکایی بود که آن هم توسط یک شخص مجارستانیالاصل منتشر میشد. ما یک نشریه خیلی خوبی به اسم «کیهان کاریکاتور» را داشتیم که انتشارش چند دهه ادامه پیدا کرد، غیر از آن هم ما مسابقه دوسالانه کاریکاتور را در کشورمان داشتیم که ۱۱ دوره برگزار شد. اولین سایت بزرگ و تخصصی کاریکاتور را ما در سال ۲۰۰۰ که تازه اینترنت همهگیر شده بود، با عنوان ایران کارتون بالا آوردیم که خوشبختانه نقش مؤثر و خوبی هم در ارائه و حضور هنرمندان و آثار هنری هنرمندان داخلی و خارجی در بر داشت که در نوع خود یک اتفاق بزرگ در عرصه کارتون و کاریکاتور بود. اولین خانه کاریکاتور و خیلی دیگر از اولینهای این عرصه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان اتفاق افتاد. وضعیت هنرهای تجسمی از منظر تعداد، فعالان و هنرمندان این عرصه بعد از انقلاب با پیش از آن اصلاً قابل مقایسه نیست، باید بگویم که اساساً نمیتوان چنین مقایسهای انجام داد، چه اینکه قبل از انقلاب تعداد آنقدر نبوده است که بخواهیم در مقام مقایسه بربیایم. آخرین آماری که در مورد تعداد کاریکاتوریستهای قبل از انقلاب وجود دارد، همانطوری که استاد بهمن عبدی گفتهاند حدود ۲۰ نفر بودند که اگر افراد آماتور را هم بخواهیم در این آمار بیاوریم، نهایتاً به ۳۰ یا ۳۵ نفر بیشتر نمیرسند! ولی بعد از انقلاب به معنای واقعی کلمه چند هزار هنرمند در این بخش شروع به کار کردند و همین الان صدها نفر مشغول کار و فعالیت هستند.
کارتون و کاریکاتور ایران در دنیا درحال حاضر در چه جایگاهی قرار دارد؟
کاریکاتور ایران در دنیا حرف اول را میزند، اینکه میگویم حرف اول، با جسارت و اطلاع کامل عرض میکنم که ایران در کنار برزیل و ترکیه سه کشور اصلی حوزه کارتون و کاریکاتور است. مبنای این مدعای بنده هم این است که هنرمندان ایرانی به طور متوسط هر هفته دو تا جایزه از مسابقات برگزار شده سطح دنیا را از آن خودشان میکنند. غیر از این غالباً هنرمندان ایرانی در فستیوالها و رویدادهای بزرگ جهانی به عنوان داور حضور دارند و همچنین هنرمندان کشورمان به عنوان برپاکنندگان نمایشگاههای گروهی و انفرادی در سطح دنیا حضور دارند، حتی به عنوان طراح مسابقات هم از هنرمندان ایرانی برای کمک و همراهی دعوت میشود که حاصل همه اینها و جوایز خوب و عالی که این هنرمندان از رویدادهای متنوع جهان بردهاند، مواردی هستند که برای کارتون و کاریکاتور کشورمان افتخارآمیز است و آن را در کنار بزرگترین فعالان این عرصه قرار داده است. وی میافزاید: علت طرح این افتخارات و جزئیاتشان به خاطر این است که تخصص بنده در حوزه کارتون و کاریکاتور است و معنایش عدمفعالیت یا وجود رخوت در حوزههای دیگر عرصه هنرهای تجسمی کشورمان نیست.
در شاخههای دیگر هم ما رشد فزایندهای داشتیم تا جایی که بحث کمی و کیفی آنها به خارج از کشورمان رسیده، به شکلی که اتفاقات خوبی در عرصه بینالملل برای آن در حال رخ دادن است و توانستهاند ثابت کنند هنرمندان قابل و توانمندی هستند. در دیگر حوزههای تجسمی، تصویرگران ما نیز هنرمندان متبحر و برجستهای هستند، به طوری که غالب جوایز بزرگ دنیا را از آن خودشان میکنند، از جایزه بولونیا گرفته تا جوایزی مثل جایزه هانس کریستین اندرسون. آخرین نمونه از این جایزه به گمانم توسط استاد محمدعلی بنیاسدی برای یک عمر دستاورد هنری کسب شد. در حوزه گرافیک واقعاً بچهها در حال رقم زدن اتفاقات خوبی در عرصههای ملی و بینالمللی هستند.
زنان پس از انقلاب اسلامی به دلیل شرایط مناسب و ایمن حضور اجتماعی گستردهای داشتهاند، این قشر در عرصه هنرهای تجسمی هم قاعدتاً حضوری مؤثر داشته اند، نظر شما چیست؟
در مورد سطح و کیفیت فعالیت زنان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه هنرهای تجسمی باید بگویم که اساساً این دو بازه زمانی به لحاظ کیفیت حضور خانمها قابل مقایسه نیست، پیش از انقلاب سهم خانمها در عرصه هنرهای تجسمی شاید کمتر از ۵ درصد بوده و به نوعی میتوان گفت که این عرصه صرفاً یک فضای مردانه بوده، اما بعد از انقلاب دچار یک دگرگونی فوقالعاده شد. همین الان اگر دانشکدههای هنری را مورد بررسی اجمالی قرار دهید، بیشترین تعداد دانشجوها و هنرجوها متعلق به خانمهاست. این مسئله نه تنها با قبل از انقلاب که حتی با دیگر کشورها هم قابل مقایسه نیست تا جایی که کثرت و تعداد زنان هنرمند ایرانی فعال در عرصه هنرهای تجسمی از کشورهای غربی و اروپایی هم بیشتر است. این مسئله را بنده با استناد به اینکه در این فضاها حضور مستمری دارم، با قاطعیت عرض میکنم، چون ارتباطات نزدیک و وسیعی با محافل فعال در عرصه هنرهای تجسمی دیگر کشورها دارم. متأسفانه این التهابات و اتفاقات تلخی که میتوان گفت حاصل سیاهنمایی و سمپاشیهای سالیان سال دشمنان کشورمان است و همه ناظران و کسانی که در حال رصد فضاهای گوناگون هستند، متفقالقول میگویند که این اغتشاشات اصلاً ارتباطی با ماجراهای ایام اخیر و بهانههایی که از سوی افراد و رسانههای معاند مطرح میشوند، ندارند. دشمنان سالیان زیادی است که در همه عرصهها در حال فعالیت علیه کشورمان خصوصاً با تمرکز روی مسائل مربوط به زنان کار و برنامهریزی میکنند. اولین بار که من یک مواجههای با اینها داشتم، سال ۲۰۱۶ میلادی در کشور فرانسه بود که یک مسابقهای با عنوان «زنان ایرانی از نمای نزدیک» را برگزار کرده بودند و مسئلهای که روی آن خیلی مانور میدادند، بیشتر حول بحث خشونت علیه زنان و مباحثی مثل حجاب بود.
اساساً به نظر میرسد برخلاف آنچه این روزها در رسانههای جهان القا میشود این ایران نیست که با بحران قشر زنان مواجه است و در واقع ریشههای بحران را میتوان در خود کشورهای غربی به وضوح مشاهده کرد، اما رسانههای غربی در اینباره وارونه نمایی میکنند. نظر شما چیست؟
نکته جالب این است که کشور فرانسه به عنوان یکی از کشورهای غربی که در آنجا زنان مورد تعرض قرار میگیرند و حتی به گفته خودشان در خیابانها امنیت ندارند، مطرح است، بعد همین کشور به بهانه حمایت از زنان ایرانی مسابقه و جایزههای متنوع برپا میکند! حتی در بحث آزادی بیان هم که مدعی آن هستند، کاملاً به شکلی دوگانه رفتار میکنند، مثلاً آنقدر آزادی بیان را بیحد و مرز میدانند که وقتی به پیامبر گرامی اسلام (ص) توهین میشود، آن را آزادی بیان میدانند، در حالی که این کارها باعث جریحهدار شدن صدهامیلیون مسلمان در سراسر جهان میشود و نتیجهای جز نفرتپراکنی ندارند. از سوی دیگر کسی حق ندارد کوچکترین تردیدی در مورد مباحثی مثل هولوکاست و حتی این اواخر در مورد حوادث ۱۱ سپتامبر داشته باشد یا مطرح کند و اگر کسی تشکیک یا حتی تحقیقی بخواهد، در مورد آنها انجام بدهد با شدیدترین وجه با آن فرد برخورد میکنند و او با جریمههای سنگین مالی و زندانی شدنهای طولانیمدت مجازات میشود.
حقیقت ماجرا این است که آنقدر وضعیت حقوق بشر در کشورهای غربی بحرانی است که میتواند چالشهای زیادی را برای آنها ایجاد کند و برای هنرمندان جهان اسلام سوژههای فراوانی وجود دارد.
وقتی ما اینها را به چالش میکشیم واقعاً هیچ حرفی برای گفتن ندارند. در بحث حقوق بشر و آزادی بیان همانطور که همه میدانیم شاهد بروز بدترین و فجیعترین اتفاقات غیرانسانی در این کشورها بودهایم. دوگانگی این مدعیان در بحث آزادی بیان به طنز تلخ تاریخی تبدیل شده است، به شکلی که وقتی میخواهند در مورد کشورهای اروپایی و امریکا صحبت کنند، همه چیز را گل و بلبل نشان میدهند، اما همین کشورها وقتی به کشورهای مسلمان و اعتقادات آنها میرسند، مسابقاتی مثل «کشیدن کاریکاتور برای صلح» را برپا میکنند و آن را به عرصهای برای توهین به پیامبر مهربانیها (ص) تبدیل میکنند! نکته قابل توجه این است که چنین اقدام موهنی در سال ۲۰۰۶ با محوریت شخص کوفی عنان، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد رقم میخورد. یک رویکرد دیگر آنها پروژه مدیونسازی و ساکتسازی هنرمندان جهان اسلام است، به طور مثال آنها با اهدای مدال صلح به هانی عباس، کاریکاتوریست ضدصهیونیست کاری کردند که بعد از دریافت آن جایزه دیگر کار مؤثری از او دیده نشود! این کشورها در موضعی مستبدانه و متکبرانه میگویند یا مسلمانان تروریست هستند یا تروریستها مسلمانند! این در حالی است که کشورهای غربی فقط در جریان دو جنگ جهانی دهها میلیون انسان را به خاک و خون کشیدند و در جریان حمله به کشورهای مسلمانی مثل عراق و افغانستان هزاران زن و کودک را به شکلی وحشیانه کشتند.
اما به نظر میرسد این روزها جبهه ضدایرانی وارد فاز تازهای از سیاه نمایی رسانهای علیه ایران شده است و کار فرهنگی و هنری شدیدی را دنبال میکنند.
نکته جالب در التهابات اخیر این است که تمامی آن چیزی که کشورهای غربی در این سالها به صورت جداجدا پیگیری میکردند، همه آنها را به صورت یکجا دنبال میکنند، از جمله سالیان زیادی در مورد خشونت یا حقوق زنان برنامه میگذاشتند یا سیاهنماییها و دروغپردازیهایی که در مورد رفتار پلیس، اشخاص مذهبی، جامعه روحانیت و رفتار حاکمیت با زنان طی چندین سال سرمایهگذاریهای هنگفتی انجام میدادند، همه را در قالب یک جنگ ترکیبی به کار گرفتند، البته ما کارهای مؤثر زیادی انجام دادیم که بسیاری از جوانان مستعد را مورد حمایت قرار دادیم و همچنان برای کشف استعدادها و پرورش آنها برنامهریزیهای خوبی کردیم، هرچند باید تلاشمان را چندبرابر کنیم. همه ما میدانیم که دشمنان ما ایران بزرگ را نمیتوانند بپذیرند و با این عنوان مشکل دارند و به هر شکل ممکن درصدد تجزیه و تکه پاره کردن ایران متحد هستند، به همین علت در این جنگ ترکیبی و همهجانبه وظیفه سنگینی بر دوش هنرمندان است و باید نقش خودشان را به بهترین شکل ایفا کنند.